خون آشام عزیز (50)
منتظر موندیم تهیونگ بیاد. داشتم دور و برمو نگاه میکردم که یک دست فروش رو دیدم. زیورآلات میفروخت دید دارم نگاهش میکنم با یه چیز تو دستش اومد سمتم..
خانوم: سلام مردجوون..
جونگکوک : سلام..
خانوم : بیا اینا برا تو..
جونگکوک : برا من؟
خانوم : آره این برا توعه پسر خوش قیافه ای مث تو حتما یه معشوقه داره این یکی رو بده به معشوقت پول نمیگیرم به عنوان هدیه بهش نگاه کن..
جونگکوک : من معشوقه ندارم..
خانوم : پس نگهش دار وقتی معشوقتو پیدا کردی بهش بدی..
جونگکوک : ممنون..
اون خانوم بهم گردنبند کاپلی داد. یه قلب با یه شمشیر بود. جای شمشیر بالای قلب بود. گذاشتمش توی جیبم تا جیمین نبینه. یهو تهیونگ نفس زنان رسید. تا خونه دویده بود. نفس براش نمونده بود..
تهیونگ : هی..! بچه ها.. سلام..
جیمین : قرار بود ربع ساعته برسی شد نیم ساعت.
تهیونگ : ببخشید اتوبوس دیر اومد ایستگاه مجبور شدم نصف راه رو پیاده بیام..
جیمین : حالا نمیخوای در خونه رو باز کنی؟
تهیونگ : اوه آره.. بفرمایید..
جیمین : آخيش..
تهیونگ : ببخشید اینجا خیلی بهم ریختست..
جونگکوک : مشکلی نی راحت باش..
تهیونگ : چی میخورید آب میوه یا آب یا چایی؟
جیمین : آبمیوه بیار..
جونگکوک : برا من فرقی نمیکنه..
تهیونگ : باشه الان براتون میارم.. بفرما..
جیمین : خوشمزست... آها راستی.. ازت یه درخواست داریم..
تهیونگ : چیه..
جیمین : یه مدت جونگکوک میتونه خونت بمونه؟
تهیونگ : خونه ی من؟
جیمین : فقط یه مدت کوتاه..
تهیونگ : به حرفم فکر کردی؟
جونگکوک : آره.. تصمیمو گرفتم..
تهیونگ : باشه مشکلی نیست فقط یه مشکل جدی.
جیمین : چیه..
تهیونگ : فقط نباید جلو صاحب خونم آفتابی بشه..
جونگکوک : برا چی..
تهیونگ : چون اگه بفهمه بجز خودم کسی دیگه تو خونه زندگی میکنه کرایه خونه رو بالا میبره.. اون صگ کله پوک هر بهونه ای پیدا میکنه که ازم بیشتر پول بگیره..
جیمین : خب چرا گزارشش نمیدی به پلیس..
تهیونگ : برم چی بگم؟ بگم صاحب خونم ازم کرایه میگیره؟.. خریاا..
جیمین : راس میگی
جونگکوک : مشکلی نی.. به هر حال من که قرار نیست یه مدت پامو از خونه بزارم بیرون..
تهیونگ : ممنون بابت همکاریت..راستی شما غذا خوردین؟
جیمین : اره رفتیم رستوران دوبوکی خوردیم..
تهیونگ : راحت باشین فک کنین خونه خودتونه من میرم درس بخونم.. کاری داشتین صدام کنین..
جیمین : طفلی تهیونگ مث صگ درس میخونه..
با جیمین تلوزیون دیدیم. یکم خوراکی خوردیم. بعدش جیمین رفت. منم لباسای راحتیمو تنم کردم..
خانوم: سلام مردجوون..
جونگکوک : سلام..
خانوم : بیا اینا برا تو..
جونگکوک : برا من؟
خانوم : آره این برا توعه پسر خوش قیافه ای مث تو حتما یه معشوقه داره این یکی رو بده به معشوقت پول نمیگیرم به عنوان هدیه بهش نگاه کن..
جونگکوک : من معشوقه ندارم..
خانوم : پس نگهش دار وقتی معشوقتو پیدا کردی بهش بدی..
جونگکوک : ممنون..
اون خانوم بهم گردنبند کاپلی داد. یه قلب با یه شمشیر بود. جای شمشیر بالای قلب بود. گذاشتمش توی جیبم تا جیمین نبینه. یهو تهیونگ نفس زنان رسید. تا خونه دویده بود. نفس براش نمونده بود..
تهیونگ : هی..! بچه ها.. سلام..
جیمین : قرار بود ربع ساعته برسی شد نیم ساعت.
تهیونگ : ببخشید اتوبوس دیر اومد ایستگاه مجبور شدم نصف راه رو پیاده بیام..
جیمین : حالا نمیخوای در خونه رو باز کنی؟
تهیونگ : اوه آره.. بفرمایید..
جیمین : آخيش..
تهیونگ : ببخشید اینجا خیلی بهم ریختست..
جونگکوک : مشکلی نی راحت باش..
تهیونگ : چی میخورید آب میوه یا آب یا چایی؟
جیمین : آبمیوه بیار..
جونگکوک : برا من فرقی نمیکنه..
تهیونگ : باشه الان براتون میارم.. بفرما..
جیمین : خوشمزست... آها راستی.. ازت یه درخواست داریم..
تهیونگ : چیه..
جیمین : یه مدت جونگکوک میتونه خونت بمونه؟
تهیونگ : خونه ی من؟
جیمین : فقط یه مدت کوتاه..
تهیونگ : به حرفم فکر کردی؟
جونگکوک : آره.. تصمیمو گرفتم..
تهیونگ : باشه مشکلی نیست فقط یه مشکل جدی.
جیمین : چیه..
تهیونگ : فقط نباید جلو صاحب خونم آفتابی بشه..
جونگکوک : برا چی..
تهیونگ : چون اگه بفهمه بجز خودم کسی دیگه تو خونه زندگی میکنه کرایه خونه رو بالا میبره.. اون صگ کله پوک هر بهونه ای پیدا میکنه که ازم بیشتر پول بگیره..
جیمین : خب چرا گزارشش نمیدی به پلیس..
تهیونگ : برم چی بگم؟ بگم صاحب خونم ازم کرایه میگیره؟.. خریاا..
جیمین : راس میگی
جونگکوک : مشکلی نی.. به هر حال من که قرار نیست یه مدت پامو از خونه بزارم بیرون..
تهیونگ : ممنون بابت همکاریت..راستی شما غذا خوردین؟
جیمین : اره رفتیم رستوران دوبوکی خوردیم..
تهیونگ : راحت باشین فک کنین خونه خودتونه من میرم درس بخونم.. کاری داشتین صدام کنین..
جیمین : طفلی تهیونگ مث صگ درس میخونه..
با جیمین تلوزیون دیدیم. یکم خوراکی خوردیم. بعدش جیمین رفت. منم لباسای راحتیمو تنم کردم..
- ۸.۰k
- ۱۱ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط